مطالب بروز
میزان خشکی در شهر نیشابور

میزان خشکی هر منطقه را میتوان از روی دامنه تغییرات میزان بارندگی و درجه حرارت تشخیص داد و هر چه این دامنه وسیعتر باشد حکایت از خشکی بیشتر منطقه می نماید به این ترتیب منحنی بارندگی، منحنی درجه حرارت، منحنی امبروترمیک می گویند، میزان خشکی در شهرستان نیشابور 7 ماه است که از ماه اردیبهشت و تا آبان ماه ادامه می یابد.

وزش باد در شهر نیشابور

مهمترین عواملی که در وضع اقلیمی دخالت دارند می توان جریانات هوا و وزش باد را نام برد. به طور کلی از جریانهای هوای مهمی که بسوی نیشابور جریان پیدا می کنند می توان باد شرقی را نام برد که در تابستان اغلب موجب بروز طوفان های گرد و خاک ریگ روان می شود ریگ هائی که در نتیجه وزش باد به حرکت در می آین مساحتهای زیادی را پوشانیده و نهرها را پر می کنند و بویژه اراضی کشاورزی را از خیر انتفاغ می اندازند.

جهت باد در ناحیه شهر نیشابور بیشتر جانب مشرق و جنوب شرقی می باشد و پس از آن باد غربی نسبت به سایر جهات زیادتر است. جهت اصلی باد یکی از عوامل مهم در انتخاب محل احداث خدمات و صنایعی که احتمالاً آلودگی ها را سبب خواهند شد، می باشد. بررسی انجام شده بر روی چگونگی سمت و جهت وزش باد در منطقه ای نیشابور، بدون در نظر گرفتن زمان وزش آنها نشان می شدهد که باد جنوب شرقی با 12 درصد فراوانی بادهای شرقی 10 درصد و بادهای غربی 9 درصد، حالات باد آرام گزارش شده است و کمترین وزش باد از جهت شمال غربی وزیده است.

 

شنبه بیست و نهم 3 1395
(0) نظر
برچسب ها :
رطوبت نسبتی در شهر نیشابور

میزان رطوبت نسبی با توجه هب میزان نزولات جوی و درجه حرارت در فصول مختلف متفاوت بوده و حداکثر آن در زمستان و حداقل آن در تابستان است و بر اساس جدول ویژگیهای اقلیمی نیشابور، در دی ماه میزان رطوبت نسبی حداقل 60 درصد و حداکثر 81 درصد می باشد. و در مرداد ماه حداقل 28 درصد و حداکثر 45 درصد می باشد.

 

میزان بارندگی در شهر نیشابور

شهر نیشابور در منحنی هم باران 250 تا 300 میلمتر بارندگی در طول سال در شهر نیشابور برابر با 80/338 میلیمتر است که این آمار بر اساس نزدیکترین ایستگاه هواشناسی به نیشابور تهیه شده است. (ارتفاع 1520 متر از سطح دریا) فصل بارندگی در منطقه، از آبان ماه آغاز و تا اردیبهشت ماه ادامه می یابد. بیشترین ریزش ها در ارتفاعات و بخصوص قله ها بصورت برف است. حداکثر بارندگی در ماههای دی و بهمن با حدود 15-20 درصد بارندگی سالانه و حداقل آن در ماههای تیر و مرداد می باشد. ماههای تیر، مرداد و شهریور با مجموعی کمتر از 2 درصد کل بارندگی سالانه، خشک ترین ماههای سال هستند. بطور کلی حدود نیمی از بارندگی های سالانه در سه ماه فصل زمستان است و یک دروه 6-7 ماهة خشک از اردیبشهت ماه تا مهرماه در منطقه است. در طول دوره فوق، ایستگاه نیشابور دارای متوسط بارندگی معادل 2/274 میلمیتر، حداکثر بارندگی حدود 4/434 میلیمتر و حداقل بارندگی برابر 131 میلیمتر و دامنه تغییرات حدود 4/3063 میلیمتر است. 

شنبه بیست و نهم 3 1395
(0) نظر
برچسب ها :
مشخصات اقلیمی نیشابور

شهر نیشابور به دلیل محدود بودن در حصاری کوهستان و قرار داشتن در حاشیه کویر بر اساس طبقه بندی با روشهای استاندارد نظیر، آمیرژه، دو مارتن، کنراد و سیلیاننیف دارای اقلیم مناطق نیمه خشک تا خشک سرد در ناحیه شدت و اقلیم نیمه خشک در نواحی کوهستانی است.

طبق نقشه پهنه بندی اقلیمی ایران که در اثر مطالعات، مرتضی کسمایی، اقلیمی شناسی ایرانی بدست آمده است و بر مبنای مطالعات مذکور، شهر نیشابور در گروه اقلیمی دو قرار گرفته است، که دارای زمستانی نسبتاً سرد و تابستانهای معتدل است، در شهر نیشابور حدود تقریبی نیازهای حرارتی برای تامین گرمایش با وسایل مکانیکی 28 درصد سال خورشیدی 27 درصد سال و داخلی 19 درصد، بصورت طبیعی 15 درصد و مصالح ساختمانی 11 درصد از سال را به خود اختصاص داده اند.

 

الف درجه حرارت در شهر نیشابور:

آب و هوای شهر نیشابور توسط دو عامل تعیین می شود: اول، توده های هوای سیبری، مدیترانه، شمال و غربی اقیانوس اطلس، موسمی اقیانوس هند و صحرایی عربستان که بطور کلی شمال شرق کشور را تحت تاثیر قرار می دهد، و دوم، ارتفاع و جهت رشته کوههای بینالود و کوه سرخ که دشت نیشابور را احاطه کرده اند.

بطور کلی پس از بررسی در دمای شهر نیشابور و با بررسی آمار 12 ساله سالهای 1973 تا 1984 که توسط اداره هواشناسی تهیه شده است به نتایج زیر دست در مورد دمای هوای نیشابور می رسیم:

متوسط درجه حرارت مطلق برابر 42 درجه سانتیگراد و در منطقه ای بار نیشابور معادل 5/12 درجه سانتیگراد. حداکثر درجه حرارت مطلق برابر 5/23- درجه سانتیگراد و در منطقه ای بار نیشابور 25- درجه سانتیگراد. اختلاف نسبتاً زیاد بین حداکثر و حداقثل درجه حرارت ایستگاههای منطقه حاکی از خصوصیات اقلیم مناطق نیمه خشک است.

 

شنبه بیست و نهم 3 1395
(0) نظر
برچسب ها :
مشخصات جغرافیایی نیشابور

الف: موقعیت جفرافیایی شهر نیشابور:

شهرستان نیشابور در مرکز منطقه خراسان شمالی واقع است. این شهرستان از طرف شمال به شهرستانهای چناران و از طرف مشرق به شهرستان مشهد و از طرف جنوب به شهرستان تربت حیدریه و کاشمر و از طرف مغرب به شهرستان سبزوار محدود است.

مساحت آن بر مبنای تقسیمات سیاسی سال 1370 بالغ بر 8722 کیلومتر مربع است که 41000 کیلومتر آن شامل دشت نیشابور و بقیه را ارتفاعات تشکیل می دهند.

ب: مختصات جغرافیایی شهر نیشابور:

شهرستان نیشابور بین 58 درجه و 17 دقیقه تا 59 درجه و 30 دقیقه طول و جغرافیائی و 35 درجه و 40 دقیقه تا 36 درجه و 39 دقیقه عرض جغرافیایی واقع است.

 

ج: وضعیت پستی و بلندیهای

شهر نیشابور در دامنه جنوبی رشته ارتفاعات بینالود قرار گرفته است. این رشته کوهها از شمال غربی سرولایت تا جلگه رخ، امتداد دارد و حد طبیعی بین شهرستان مشهد و نیشابور محسوب می شود.

 

د: شیب های موثر در شهر نیشابور

شیب عمومی شهر نیشابور از شمال به جنوب و از شمال غربی به سمت جنوب شرقی است، در بافت موجود در شهر هیچگونه عارضه توپوگرافی طبیعی که مانع رشد و توسعه کالبدی شهر باشد وجود ندارد، تنها چند رشته مسیل در خارج و داخل شهر وجود دارد که با ساماندهی آنها می توان هسته موجود در شهر توسعه آتی آنرا از خطرات ایمن ساخت.

 

هـ: ارتفاع از سطح دریا در شهر نیشابور

بموجب اطلاعات مندرج در گزارش منابع آب خراسان، بلندترین منطقه شهرستان در ارتفاعات بینالود قرار داشته و 3300 متر از سطح دریا بلندتر است. پائین ترین نقطه آن 1050 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و از ارتفاع متوسط نیشابور از سطح دریا 1193 متر است.

 

و: فواصل از شهر نیشابور

فاصله شهر نیشابور مرکز شهرستان تا شهر قوچان 182 کیلومتر و تا شهر چناران 196 کیلومتر و تا شهر مشهد 130 کیلومتر و تا شهر تربت حیدریه 170 کیلومتر و تا سبزوار 115 کیلومتر و تا تهران 786 کیلومتر است. جاده هائیکه از شهر نیشابور به شهرهای پیرامون منتهی می گردد بجز جاده نیشابور- سبزوار بقیه آنها بخط مستقیم نبوده و برای تردد آنها باید مسیر پرپیچ و خم و طولانی پیموده شود.

 

ز: عوامل جغرافیائی محدود کننده توسعه شهر نیشابور

اطراف شهر نیشابور را از طرف شمال، مشرق و مغرب اراضی کشاورزی حاصلخیز قرار گرفته است در واقع شهر نیشابور از نظر محیط طبیعی محصور در اراضی کشاورزی و در داخل آمیخته با باغهای سرسبز وسیع است. بطور کلی شهر نیشابور از سمت شرق و غرب با محدودیت اراضی کشاورزی و از سمت جنوب با محدودیت شبکه راه آهن مواجه است که از مشرق به سمت جنوب شرقی به سمت جنوب شرقی در پایین دست شهر ادامه می یابد. در سالهای اخیر با اجرای طرحهای آماده سازی بر روی اراضی منابع طبیعی، بهترین جهت گسترش شهر شمال شرقی در نظر گرفته شده است. و همچنین توسعه شهر در زیر دست خط راه آهن در حد ساماندهی و تامین نیازهای سکنه موجود و توسعه آینده پیش بینی شده است.

 

شنبه بیست و نهم 3 1395
(0) نظر
برچسب ها :
– مطالعات پایه

-1- بررسی ویژگیهای شهر نیشابور:

شهر نیشابور مانند سایر شهرهای خراسان جزء اولین مراکز سکونتی است که اقوام آریایی نژاد پس از ورود به ایران در آن سکنی گزیدند. این شهر در دامنه جنوبی کوه نیشابور واقع شده است و ارتفاع آن از سطح دریا 1200 متر است. وسعت شهرستان نیشابور بالغ بر 8722 کیلومتر مربع بوده که معادل 9/2 درصد وسعت استان و 53% کل کشور است. 

شنبه بیست و نهم 3 1395
(0) نظر
برچسب ها :
آب انبار شش بادگیری

آب انبارها از جمله تأسیسات وابسته به قنات هستند که برای ذخیره‌سازی در زمستان و استفاده در تابستان کاربرد داشته‌اند.

آب انبار شش بادگیری در محله‌ای به همین نام در شهر یزد واقع شده است. این آب انبار بزرگ و پرحجم بالغ بر 2000 متر مکعب گنجایش داشته و دو عدد شیر یا راه دسترسی به شیر آب انبار دارد که یکی برای استفاده مسلمین و دیگری برای استفاده اقلیت مذهبی زرتشتی می‌باشد. این آب انبار دارای شش بادگیر است، سه بادگیر آن از ابتدا ساخته شده بود و سه بادگیر دیگر بعدها به آن الحاق شده است، با کمی دقت در شکل بادگیرها تفاوت سه بادگیر قدیمی با دیگر بادگیرهای آن مشهود است. شش بادگیر آب انبار با توجه به شرایط اقلیمی و جهت باد در این منطقه به شکل 8 وجهی می‌باشند.

 

 

شنبه بیست و نهم 3 1395
(0) نظر
برچسب ها :
بادگیرها از چهار بخش عمده ساخته شده اند

-بدنه یا ساقه

2-قفسه

3-تیغه ها

4- سقف

بدنه بادگیرها معمولا به صورت مکعب مستطیل یا منشور ساخته می شود. قاعده آنها اغلب به شکل مربع ، مستطیل ، مسدس یا هشت وجهی می باشد. بخش اصلی ساختمان بادگیر به صورت ستونی مشبک و " چشمه چشمه" در فضای آزاد برفراز ساختمان اماکن واقع می گردد.

بادگیرها باوجود شباهت های عملکردی ، ساختهای متفاوتی دارند. تفاوت های ناحیه ای اقلیم گرم و خشک و پاره ای عوامل اقتصادی و اجتماعی و کارکردهای متفاوت بناها در این امر موثر بوده اند. در ناحیه اردکان و میبد به منظور بهره گیری بیشتر از وزش مطبوع نسیم شمال و پرهیز از بادهای غالبا نامطبوع جهت های دیگر، بادگیرها را عموما به صورت یکسو وروبه شمال ساخته اند ، به ویژه در میبد شیب مناسب زمین به سمت شمال ، موقعیت مساعدی برای وزش آزاد باد شمال به بادگیرها فراهم آورده است ، به گونه ایکه شکل گیری منظم و هماهنگ بادگیرها ، خود از مشخصات ناحیه ای معماری و شهر سازی سنتی است.

سمت گیری و شکل گیری بادگیرها "رو به شمال" سبب شده استکه شهرها و آبادیهای ناحیه در بخش های بافت سنتی به صورت شهرها و آبادیهای "چندسیما" پدیدار شوند ، بدین معنی که چشم انداز عمومی شهر از "دید شمالی" با چشم انداز شهر از "دید جنوبی" و جهات دیگر آشکارا متفاوت است.
ویژگی دیگر بادگیرها در این ناحیه آن است که نسبتا ساده و مردم وار ساخته شده است و در بافتهای سنتی ،گستردگی و عمومیت دارد و همین ویژگی نیز چهره شاخصی به بافت سنتی شهر داده است.

در شهر یزد ، بادگیرها عموما به صورت چهارسو یا چهار بعد و بلندتر ساخته می شوند و به علت هزینه زیاد عامه مردم توان ساخت آن را نداشته و لذا تا اندازه ای خصیصه طبقاتی یافته است

در معماری سنتی یزد ، بادگیر صرفا سازه ای برای تعدیل گرماو تحمل پذیر کردن روزهای گرم تابستان نیست ، بلکه نشانه شهری و نیز گویای منزلت اجتماعی و میزان تمکن صاحب خانه نیز بوده است. بادگیرها ، از جمله دیدنیهای شهرهای کویری هستند و نماد پایداری و سازگاری انسان در طبیعت گرم و خشک . دست هنرمند معماران کهن یزد ، از بادگیرها این خنک کننده های طبیعی آثاری دیدنی ، آفریده اند.

بادگیر، یک روش ابداعی ایرانی برای ایجاد فضای خنک در داخل منازل گرم کویری است . این دستگاه تهویه مطبوع ، سالیان درازی از روزگاران دور ، فضای زندگی مردم ایران را قابل تحمل کرده است . بادگیرها معمولاً برجکهای کوچکی به صورت چهارضلعی یا چند ضلعیهای منتظمند که ساختار مثلث در آنها به هیچ وجه دیده نمیشود. بادگیر تشکیل شده است از برجکی تقریباً مرتفع‏تر از جاهای دیگر خانه در روی بام. عموماً بادگیرها بر روی قسمتی از خانههای کویری به نام حوضخانه بنا میشدهاند.  حوضخانه ایوانی کوچک بوده است که در انتهای اتاقهای تابستانی هر عمارت قرار داشته است اتاقهای تابستانی تشکیل شدهاند از اتاقهایی با ابعاد بزرگ و درهای زیاد ــ گاهی اوقات تا 5 در ــ به دلیل جریان یافتن هوا در آنها که در انتهای آنها حوضخانه بود.  حوضخانه به شکل فضای رابط میان حیاط خانه و اتاقهای تابستانی است.  در میان این فضا، حوض کوچکی بود و دلیل نامگذاری این فضا نیز به علت وجود این حوض در میان این فضا بود. بادگیرها دقیقاً در بالای این حوض قرار دارند، ولی از طریق منافذی که دارند جریان هوا را به روی آب حوض هدایت میکنند.  بادگیرها عموماً از خشت وگل ساختهمیشدهاند و برای محکم بودن آنها در مقابل وزش باد از تیرهای چوبی در ساختمان استفاده میشده است.  بادگیر به صورت تزئینی با آجرهای نقشدار آراسته میشد.  بادگیرها دارای منفذهای ورودی به صورت قوسهای زیبایی بودهاند.

 

نحوة کارکرد بادگیرها به صورت کولرهای آبی امروز کار می‏کرده‏اند، به این صورت که باد از منافذ بادگیر به آن وارد شده و به صورت مجمع به روی حوض آب هدایت می‌شد، پس از برخورد بر روی آب حوض عمل تبخیر انجام می‌گرفت.  عمل تبخیر عملی است گرماگیر که موجب سرد شدن باد وارد شده از دهانه بادگیر می‌شده است و سپس باد سرد وارد اتاقهای تابستانی شده و باعث سرد شدن هوای درون اتاقها می‌شده است.  در بعضی از عمارتهای قدیمی که متعلق به افراد ثروتمند بود، حوضخانه فضای دربسته‌ای بود و اتاقهای تابستانی منافذ و دالانهایی داشت ــ مانند کانالهای کولر ــ که باد خنک از این دالانها وارد اتاقهای خانه می‌شد و این امر در صورتی بود که اتاقهای تابستانی تعدد داشت.  از استفاده‌های دیگر بادگیرها به عنوان سردکردن فضای سرداب برای نگهداری مواد غذایی و نیز خنک نگهداشتن آبِ آب انبارها بود.

بیشترین تعداد بادگیرها را در دشتهای خشک و سوزان کاشان، یزد، جهرم، طبس، اروند و کرانه‏های خلیج فارس می‏توان مشاهده کرد . در ساخت بادگیرها از توانایی‏های معماری ایرانی به خوبی بهره گرفته شده؛ به گونه‏ای که بادگیرها علاوه بر آن که اهداف زیست محیطی را برآورده می‏کنند، جزیی از ساختمان‏های زیبای چشمگیر نیز به شمار می‏آیند. رهگذران با عبور از کوچه‏های شهر، با تماشای بادگیرهای متنوع، از لذت بینایی نیز بهره می‏گیرند . بادگیرها انواع مختلفی دارند، اما یک نوع از آنها منحصر به فرد است به نام  بادگیر چپقی که در حال حاضر یک نمونه از این نوع بادگیر در سیرجان باقی مانده ست 

شنبه بیست و نهم 3 1395
(0) نظر
برچسب ها :
با معماران عصر دیجیتال (22) اندیشه های مایکل پورتر

به راهبرد هزینه برمی گردیم. آیا راهبرد پیشروبودن در هزینه هیچگونه ریسکی دربرندارد؟
- البته پیشرو بودن در هزینه فشارهای شدید بر شرکت جهت حفظ موقعیت خود می آورد. این امر به معنای سرمایه گذاری مجدد در تجهیزات مدرن، به دورریختن دارائیهای مستهلک، اجتناب از افزایش خطوط تولید و هوشیار بودن نسبت به پیشرفتهای فناوری است.
- می توانید مثالی در این زمینه بزنید؟
- نمونه کلاسیک آن شرکت فورد در دهه 1920 است که با کاستن از مدلها و گونه های مختلف، تجهیزات خودکار پیشرفته و تلاش برای دستیابی به کاهش هزینه ازطریق آموزش به نوعی پیشرو بودن غیرقابل انکار در هزینه دست نیافته بود. وقتی تمایل مشتریان به پرداخت بهای بیشتر برای داشتن خودرو با ویژگیهای بیشتر پدید آمد، شرکت جنرال موتورز با راه اندازی خط کاملی از مدلها خود را برای بهره برداری از این تحول آماده کرد، اما باتوجه به انعطاف ناپذیری که به دلیل سرمایه گذاریهای سنگین جهت به حداقل رساندن هزینه یک مدل قدیمی انجام گرفته بود، شرکت فورد با هزینه های بسیاری جهت تعدیل مجدد راهبرد روبرو شد.
- خطرات ناشی از راهبرد تمایز چیست؟
- یک شرکت ممکن است به تمایز دست یابد، با این حال، تمایزیافتگی معمولا تفاوت قیمت را نیز به همان اندازه حفظ خواهدکرد. پس اگر درنتیجه تغییرات فناوری یا صرفا عدم توجه، هزینه شرکت تمایزیافته بیش از حد افزایش یابد ممکن است شرکت کم هزینه در موقعیتی قرارگیرد که قادر به اعمال بیشترین فشار بر حریف باشد.
- شما برای راهبردهای رقابتی، دو رویکرد تهاجمی و دفاعی را قائل هستید. بیشتر توضیح دهید.
-یک راهبرد رقابتی موثر ممکن است باعث ایجاد نوعی اقدام دفاعی یا تهاجمی جهت تثبیت موقعیت شرکت درمقابل پنج عامل رقابتی گردد. در رویکرد دفاعی، می توان راهبرد را به عنوان فرایندی در ایجاد سیستم دفاعی در مقابل عوامل رقابتی یا یافتن موقعیتهایی در درون صنعت تعریف کرد. در رویکرد تهاجمی هدف از به کارگیری راهبرد، نه تنها مقابله با عوامل رقابتی، بلکه اعمال تغییراتی در منشا این عوامل است.
- جایگاه راهبرد رقابت بین المللی کجاست؟
- رقابت بین المللی به یکی از مهمترین موضوعهایی تبدیل شده است که امروزه شرکتها وحکومتها با آن مواجه هستند. از دهه 1960 که تجارت بین المللی انفجارگونه در اثر سرمایه گذاری خارجی رشد خود را آغاز کرد، رقابت بین المللی یک ضرورت شده است. راهبرد بین المللی البته موضوعی است با قلمرو جغرافیایی. تجزیه وتحلیل آن کاملا مانند چگونگی رقابت یک شرکت در سطح محلی، منطقه ای و ملی در یک کشور است.
- آیا الگویی برای رقابت بین المللی وجود دارد؟
-مناسب ترین نهاد برای تجزیه وتحلیل راهبرد بین المللی، صنعت است، زیرا صنعت حوزه ای است که مزیت رقابتی در آن به صورت برد و باخت مطرح است. الگوی رقابت بین المللی کاملا از یک صنعت تا صنعت دیگر متفاوت است و طیف وسیعی از صنایع داخلی یا جهانی را در حوزه رقابت خود دربرمی گیرد. در صنایع داخلی، رقابت در هر کشور اساسا به رقابت در دیگر کشورها وابسته نیست. در این حالت، مزیتهای رقابتی شرکت، بسیار مختص همان کشور است، مانند خرده فروشی ها، کالاهای مصرفی، توزیع و بیمه. درطرف دیگر طیف، صنایع جهانی قرار دارند، یعنی صنایعی که در آن موقعیت رقابتی یک صنعت در یک کشور، کاملا تحت تاثیر موقعیت آن در سایر کشورهاست وبرعکس. مانند صنایع تلویزیون سازی، نیمه هادی، خودرو، ساعت و هواپیماهای تجاری. البته با وجود همه این توضیحات باید گفت هیچ الگویی برای رقابت بین المللی و راهبرد جهانی وجود ندارد.
- شما دو بعد و دو مدل برای فعالیت و رقابت در صحنه جهانی درنظرگرفته اید. آنها کدام هستند؟
- در رقابت بین المللی، یک شرکت باید بعضی فعالیتها را در کشورها انجام دهد و نیز باید فعالیتهای بین المللی را به صورت یک سیستم یکپارچه و هماهنگ اداره کند. وجه خاص راهبرد بین المللی آن است که می توان دو بعد کلیدی برای چگونگی رقابت بین‌المللی یک شرکت درنظر گرفت. اولی را من مدل ترکیب و شکل (
CONFIGURATION) فعالیتهای جهانی شرکت می نامم، یعنی جایی یا جاهایی که فعالیتها در زنجیره ارزشی انجام می شود. بعد دوم را من هماهنگی (COORDINATION) می نامم که اشاره دارد به اینکه چگونه فعالیتهای مشابه یا مرتبط در کشورهای مختلف با هماهنگی انجام می شود.
مثلا یک شرکت اگر دارای سه کارخانه است، می تواند هر سه کارخانه استقلال کامل داشته باشد و یا اینکه کاملا از لحاظ مشخصه‌ها، فرایند تولید، قطعات و مانند آن مشابه باشند. مدل ترکیب و شکل نیز طیفی از تمرکز تا عدم تمرکز را دربرمی گیرد. یعنی یک فعالیت در یک محل انجام می شود و خدمات و پشتیبانی از آن محل به همه جای دنیا داده می شود مثل آزمایشگاه تحقیق و توسعه یک کارخانه بزرگ، و یا اینکه فعالیتها در کشورهای مختلف انجام می شود. البته یک شرکت نیاز ندارد همه فعالیتهایش را در همان کشور انجام دهد.
- مفهوم زنجیره ارزشی (
VALUE CHAIN) که به آن اشاره کردید چیست؟
- هر شرکت مجموعه ای است از فعالیتهای مختلف اجرایی برای انجام کسب و کار در صنعت خود. من این فعالیتها را فعالیتهای ارزشی می نامم مانند فروش محصول توسط فروشندگان، انجام تعمیر و نگهداری توسط تکنسین ها، طراحی محصول یا فرایند توسط دانشمندان در آزمایشگاه و حفظ دفاتر مالی توسط حسابداران.
- آیا یک تقسیم بندی و تفکیک منطقی از این فعالیتها می توان صورت داد؟
-فعالیتهای عمومی زنجیره ارزش را می توان به دو دسته تقسیم کرد. من دسته اول را فعالیتهای بنیانی می نامم، که شامل تولید فیزیکی محصول یا خدمت، عرضه آن، بازاریابی و پشتیبانی و خدمات پس از فروش است. دسته دوم را من فعالیتهای پشتیبانی می‌نامم که ورودیها یا زیرساختها را فراهم می آورد که امکان می دهد فعالیتهای بنیانی به صورت روان انجام گیرد، مانند خرید، توسعه فناوری و مدیریت منابع انسانی.
- شاهد آن هستیم که همواره منازعه ای بین این دو دسته فعالیت در جریان است و عدم ارتباط و تفاهم کار را به صورت جزیره ای درمی‌آورد. یعنی فعالیتهای مختلف به صورت مستقل ونامربوط انجام می گیرد. چه باید کرد؟
- فعالیتها در زنجیره ارزشی شرکت مستقل نیست وازطریق آنچه من «رابط ها» می نامم به هم مربوط می شود. روشی که یک فعالیت انجام می شود روی هزینه یا اثربخشی سایر فعالیتها موثر است. این رابط ها فقط به فعالیتهای درون شرکت مربوط نیست بلکه تامین کنندگان و کانال های توزیع و خریدار نهایی را نیز دربرمی گیرد. بنابراین، این زنجیره را می توان «سیستم ارزشی» نامید. پس برای داشتن مزیت رقابتی، ارتباط فعالیتها در این سیستم نیز مهم است. مثلا اینکه تامین کننده چگونه یک فعالیت خاص را انجام می دهد می تواند بر هزینه یا اثربخشی فعالیتهای درون شرکت اثر داشته باشد.
- آیا در رقابت بین المللی، این مسئله که جایگاه جغرافیایی انجام فعالیتهای بنیانی یا پشتیبانی کجا باشد مهم است؟
- شرکتی که به صورت بین المللی رقابت می کند، ابتدا باید تصمیم بگیرد که فعالیتها را در زنجیره ارزشی درمیان کشورها چگونه گسترش دهد. فعالیتهای بنیانی که در زنجیره ارزشی برشمردم بیشتر به محلی که مشتری قرار دارد مربوط است، مثلا اگر شرکتی می‌خواهد کالایی را در ژاپن بفروشد معمولا باید در ژاپن پشتیبانی و خدمات پس از فروش داشته باشد. برعکس، در بسیاری صنایع، فعالیتهای پشتیبانی می تواند جدا از منطقه ای که خریدار قرار دارد صورت گیرد. بنابراین، مزیتهای رقابتی در فعالیتهای بنیانی، بیشتر به مشخصه های کشوری که این فعالیت در آن صورت می گیرد برمی گردد و فعالیتهای پشتیبانی می تواند مستقل از موقعیت حضور یک شرکت در یک کشور انجام شود.
- چه موقع می توان گفت یک صنعت، جهانی شده است؟
- وقتی برخی مزیتهای رقابتی را برای یکپارچه سازی فعالیتها در عرصه جهانی داشته باشد. امروزه هماهنگی بین شبکه های به شدت پیچیده فعالیتهای پراکنده جهانی نظیر مالی، بازاریابی، تولید، تحقیق و توسعه به یک منبع اصلی مزیت رقابتی تبدیل شده است. این مزیت رقابتی می تواند به دلیل تغییرات محیطی مانند تغییر فناوری، نیاز مشتری، خط مشی حکومت یا زیرساخت کشور باشد.
- نقش دولت در رقابت صنعتی چیست؟
- دولت به طور بالقوه تمامی جنبه ها را تحت تاثیر قرار می دهد. در بسیاری از صنایع، دولت نقش خریدار یا تامین کننده دارد و می‌تواند ازطریق سیاستهایی که اتخاذ می کند بر رقابت صنعت تاثیر بگذارد. قوانین و مقررات دولت نیز می تواند عاملی برای ایجاد محدودیت در فعالیت شرکتهای تامین کننده یا خریدار باشد. همچنین دولت می تواند ازطریق وضع قوانین و درنتیجه کنترل رشد صنعت وساختار هزینه رقابت رقبا را تحت تاثیر قرار دهد.
- راهبردهای صنایع جهانی کدام است؟
- مهمترین آن راهبرد هزینه و یا تمایز است. جستجو برای مزایای هزینه و یا تمایز ازطریق فروش مجموعه وسیعی از محصولات یا خدمات به خریداران در همه یا اغلب بازارهای مهم کشورها. تویوتا و کوماتسو نمونه هایی از رهبران هزینه در سطح جهان و شرکتهایی مانند کاترپیلار و
IBM متمایزهای جهانی محسوب می شوند. راهبرد بخش بندی (SEGMENTATION) نیزبه کار می آید. در برخی صنایع، راهبرد بخش بندی جهانی تنها راهبرد عملی و موثر جهانی است زیرا مزیتهای نسبی در بعد ترکیب و شکل و هماهنگی تنها در بخشهای خاص وجود دارد. تویوتا در بخش لیفت تراک و مرسدس بنز در بخش خودرو نمونه هایی از رهبران این راهبرد هستند.
- آیا سودآوری شرکتهای بزرگ از شرکتهای کوچک بیشتر است؟ آیا شرکتهایی که بیشترین سهم بازار را دارند بالاترین میزان سودآوری را خواهد داشت؟
- این مسئله خواه درست یا غلط به شرایط بستگی دارد. اگر شرکتهای بزرگ در یک صنعت در گروههای راهبردی که بیش از گروههای کوچک با موانع جابه جایی محافظت می شوند رقابت کنند، موقعیت آنها نسبت به مشتریها و تامین کنندگان قوی تر باشد، در مقابل گروههای رقیب نفوذناپذیر باشند ومانند آن، در این صورت مطمئنا سودآوری آنها از شرکتهای کوچک بیشتر خواهدبود؛ مانند صنایع تولید لوازم بهداشتی و تلویزیون. اما اگر مزیت مقیاس در تولید، توزیع یا دیگر زمینه ها خیلی بالا نباشد آن دسته از شرکتهای کوچکتر که از راهبردهای تخصصی پیروی می کنند ممکن است نسبت به شرکتهای بزرگتر به تنوع و تمایز بیشتر محصول، توسعه فناوری بالاتر یا ارائه خدمات بهتر به دلیل ویژگیهای برتر، برای محصول خود دست یابند. در چنین صنایعی ممکن است سودآوری شرکتهای کوچکتر از شرکتهای بزرگتر بیشتر باشد؛ مانند صنایع تولید لباسهای زنانه و فرش.
- الگوی چرخه عمر در صنعت چنین است که صنعت مراحل و دوره هایی را نظیــــــر شکل گیری، رشد، بلوغ و افول پشت سر می‌گذارد و به همین جهت به شکل
S است. آیا به چنین الگویی معتقدید؟
- منحنی رشد صنعت همیشه به شکل
S نیست. گاهی اوقات صنایع به مرحله بلوغ نمی رسند و مستقیما از مرحله رشد وارد مرحله افول می شوند. گاه رشد صنعت پس از دوره افول از سرگرفته می شود، همان طور که در صنایع تولید موتورسیکلت و دوچرخه اینگونه بوده است. به نظر می رسد بعضی صنایع مرحله شکل گیری را که معمولا روند کندی دارد خیلی سریع پشت سر می‌گذارند. شرکتها می توانند ازطریق تولید محصولات جدید و تغییر موقعیت منحنی رشد را تغییر داده آن را به روشهای مختلف بسط دهند. شکل اصلی چرخه عمر محصول به عنوان ابزار پیش بینی توسعه صنعت آن است که این ابزار سعی در توصیف الگویی تکاملی دارند که به طور یکنواخت و تغییرناپذیر اتفاق می افتد. از آنجا که توسعه واقعی صنعت مسیرهای متفاوت زیادی را طی می کند، الگوی چرخه عمر همیشه معتبر نخواهدبود، اگرچه این الگو ممکن است رایج ترین الگوی توسعه باشد.
- آیا سبک مدیریت شرکت در مراحل و دورانهای مختلف در چرخه عمر باید متفاوت باشد؟
- گذار صنعت به مرحله بلوغ نشان دهنده این است که روند فعالیتهای شرکت تغییر می کند و جو تازه ای بر آن حاکم می شود. شور وهیجان رشد سریع و پیشرو بودن، جایشان را به نیازهای کنترل هزینه، رقابت بر سر قیمت، بازاریابی تهاجمی و غیره می دهد. این تغییرات که در مسیر فعالیت ایجاد می شود پیامدهای مهمی برای مدیریت شرکت دارد. مدیر نمی تواند فرصتهای چندانی را برای پیشرفت پرسنل ایجاد کند و باید پیوسته ازطریق سیستم های رسمی و دقیق عملکرد شرکت خود را ارزیابی کند. در چنین محیطی روشهای غیررسمی گذشته و نیز روابط دوستانه پرسنل جایی ندارد. مهارتهای مدیر نیز با تغییر نیازهای اصلی تغییر سازمان تغییر می کند. فعالیتهای کنترل شدید هزینه، هماهنگی ضربدری وظایف، بازاریابی و غیره در این مرحله ممکن است تاحد زیادی با مرحله رشد سریع متفاوت باشد. شاید به همین دلیل به هنگام ورود یک شرکت به مرحله بلوغ تغییر مدیران به نفع آن است.
- شما از بحث راهبرد رقابتی در صنعت به مزیتهای رقابتی ملل رسیده اید و آن را به قدرت رقابت ملل تعمیم داده اید. این مزیتهای رقابتی برای ملل کدام است؟
- شرایط و موقعیت ملت در برابر عوامل تولید نظیر نیروی کار ماهر یا زیرساخت که برای رقابت در صنعت لازم است؛
- شرایط تقاضا به مفهوم ماهیت نیاز بازار داخلی برای محصول یا خدمات یک صنعت؛
- صنایع مرتبط یا پشتیبان؛
- ساختار و راهبرد شرکتها به مفهوم اینکه شرکتها چگونه پدید می آیند، سازماندهی و مدیریت می شوند.
در دنیایی که رقابت جهانی روبه افزایش است ملتها اهمیت بیشتری می یابند. از آنجا که اساس رقابت به سمت خلق دانایی میل می‌کند نقش ملتها روبه افزایش است. مزیت رقابتی درخلال یک فرایند ملی زائیده و پایدار می شود. همه اختلافهای ملل در ارزشها، فرهنگ، ساختار اقتصادی، نهادها و تاریخ همه به موقعیتهای رقابتی اسناد داده می شود. ملتها در صنایع خاصی موفق می شوند که محیط داخلی آنها مستعد، پویا و چالش پذیر برای آن است. اساسا رفاه و سعادت ملی ذاتی نیست بلکه زائیده می شود. قدرت رقابت یک ملت به ظرفیت صنعت او برای نوآوری و به هنگام شدن بستگی دارد.
- بهترین مدیرعامل ها به نظر شما چه کسانی هستند؟
-بهترین مدیرعامل هایی که من می شناسم معلم ها هستند. اساس آنچه آنها تعلیم می دهند راهبرد است.
منابع:
1 – مایکل، ای، پورتر، «استراتژی رقابتی»، ترجمه جهانگیر مجیدی و عباس مهرپویا، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1384.
2 –
MICHAEL E. PORTER, "COMPETITION IN GLOBAL INDUSTRIES", HARVARD BUSINESS SCHOOL, 1986.
3 –
MICHAEL E. PORTER & C.MONTGOMERY "STRATEGY", 1991.
4 –
J.BOYETT, "THE GURU GUIDE", 1998.

 

شنبه بیست و نهم 3 1395
(0) نظر
برچسب ها :
استادیوم معلق هانوور

استادیوم معلق هانوور، تلفیقی از معماری سنتی و مدرن

سقف ورزشگاه هانوور جدا از کل ورزشگاه بنا شده و فرمی معلق گونه به آن داده است.

 

 

شهر هانوور آلمان در یکی از قدیمی‌ترین محله‌های این کشور قرار دارد. قدمت این شهر به قرون وسطی بر می‌گردد. هانوور به معنای «ساحل بالا» است و به آن خاطر این اسم را به آن داده‌اند که در آن زمان این شهر بزرگترین دهکده‌ای بود که در کنار رودخانه 271 کیلومتری «لاینه» واقع شده بود. امروزه با وسعت یافتن هانوور دیگر این شهر در کنار رود نیست بلکه رودخانه لاینه را در دل خود جای داده است.

 

رودخانه لاینه اگرچه نسبت به رودخانه‌های دیگر آلمان بسیار کوچک است اما تأثیرات مستقیمی بر نحوه زندگی ساکنان آن منطقه در طول تاریخ داشته است. از آن جمله می‌توان به صنعت شیلات اشاره کرد که عمده‌ترین صنعت هانوور محسوب می‌شود.

 

هانوور که یکی از ده شهر بزرگ آلمان به شمار می‌رود از سال 1946 مرکز ساکسونی سفلی بوده است. ورزشگاه شهر هانوور یکی از خیره‌کننده‌ترین قسمت‌های آن شهر به شمار می‌رود. یکی از افتخارات این استادیوم آن است که منحصرأ برای فوتبال ساخته شده است. نیدرزاکسن ‌اشتادیون چنان مشتاق فوتبال است که از سال 2004 خود را برای جام جهانی امسال آماده کرده بود.

 

سقف معلق این ورزشگاه 50 هزار نفری از مهم‌ترین ویژگی‌های آن به حساب می‌آید. سقف ورزشگاه هانوور به نحوی مستقل و جدا از کل ساختمان ورزشگاه بنا شده است.

 

معماران و طراحان این استادیوم جنس سقف ساختمان را از ورقی ساخته‌اند که نسبت به نور ماورا بنفش نفوذپذیر است و علت این کار تأمین نور محوطه به اندازه مطلوب بوده است.

 

عملیات ساخت این استادیوم در سال 2000 در شورای شهر به تصویب رسید. پروژه ساخت استادیوم هانوور در سال 2002 آغاز شد و تا سال 2005 بدون وقفه ادامه یافت.

 

معماران این استادیوم 80 هزار متر مکعبی تمام تلاش خود را کرده‌اند تا معماری سنتی این بنا را حفظ کنند و به این ترتیب سنت و مدرنیته به زیبایی در کنار هم قرار گرفته‌اند. در این استادیوم تمام تلاش معماران آن بوده که با استفاده از بهترین امکانات به اهداف زیست محیطی خود نزدیک‌تر شوند. بدین‌ترتیب مخازن وسیع آب باران در استادیوم طوری تعبیه شده‌اند که قابلیت ذخیره کامل آب باران را دارا هستند و نیازهای آبی این ورزشگاه را تأًمین می‌کنند.

 

یکی دیگر از ویژگی‌های این زمین فوتبال آن است که علاوه 50 هزار نفری که در آن امکان نشستن دارند هفت‌هزار نفر دیگر هم می‌توانند به طور ایستاده بازی‌ها را تماشا کنند. 

شنبه بیست و نهم 3 1395
(0) نظر
برچسب ها :
استادیوم آلیانز مونیخ

در شمال شهر مونیخ و میان تپه‌ها و علف‌زارهای بیرون شهر (مابین شهر و فرودگاه مونیخ)، پیکره مشبک فشرده‌ای با عنوان استادیوم آلیانز قرار گرفته است. هیجان حاصل از این پیکره نورانی که از فاصله بسیار دور نیز قابل رویت است، به قدری است که افرادی را که علاقه‌ای به رویدادهای ورزشی ندارند را نیز به سوی خود جذب می‌کند.

ایده اصلی معماران استادیوم، هرتزوگ و دمورن، سنت شکنی در شیوه طراحی رایج استادیوم‌های ورزشی بود. آنها قاعده کلی طراحی استادیوم را که تقریبا از سال 1972 (زمانی ‌که فرای اتو (Frei Otto) استادیوم المپیک مونیخ را طراحی کرد)، شروع شده بود و روش غالب در طراحی پوشش سقف استادیوم‌های ورزشی و شیوه پایداری آن (فرم‌های سازه) به‌شمار می‌رفت، کنار نهادند.

آنها با استناد به این که طراحی استادیوم یک امر انسان‌ساز فرهنگی است نه یک کار مهندسی صرف، کار طراحی را آغاز کردند. منبع الهام آنها در طراحی استادیوم، معماری بر مبنای فرم سازه‌های کششی و سیستم‌های خرپایی یا ایده‌ای چون سازه یک پل معلق نبود، بلکه تصویر کلاژ شده‌ای از نمایش بازیکنان فوتبال در یک تئاتر باروک بود.

همچنین هرتزوگ و دمورن بر این باور بودند که، استادیوم‌ها تنها مکان‌هایی برای تماشای یک مسابقه ورزشی نیستند، بلکه همچون یک شهر کوچک دارای رستوران‌ها، فروشگاه‌ها، تسهیلات برگزاری همایش‌ها و امکانات رفاهی دیگر برای برگزارکنندگان و رسانه‌های گروهی می‌باشند که در این میان شیوه پوشش سقف و گاه خودنمایی سازه آن به عنوان ویژگی منحصربفرد استادیوم تنها بخشی از معماری آن را شکل می‌دهد.

در خصوص فضای داخلی استادیوم نیز، اولین مسئله مورد توجه آنها، ایجاد نزدیک‌ترین رابطه و هیجان ممکن میان بازیکنان و تماشاگران فوتبال بود. فضایی که هرتزوگ و دمورن آن را به تئاتر های گلوب شکسپیری یا دهانه آتشفشان (به سبب وجود حرارت و التهاب ناشی از گدازه‌ها) تشبیه می‌کنند. زمانی که استادیوم در طی یک مسابقه مملو از تماشاگر است‌، در این صورت است که معماری به کنار رفته و تماشاگران و بازیکنان برای تجربه‌ای از جنس هیجان به جزئی از بنا تبدیل می‌شوند. این فضا (سکوهای تماشاگران) به مثابه مکانی است که کیفیت‌های فضایی آن به وسیله شیب قرارگیری صندلی‌ها، حس پیوستگی میان قسمت‌های زیرین و بالایی، ایجاد حالت انحنا و خمیده در ردیف‌های صندلی‌ها برای القا حس بیشتری از احاطه‌داشتن بر بازی، و پوشش سازه پشت تماشاگران و سپس صفحات مات ETFE، تعیین می‌شود. 

شنبه بیست و نهم 3 1395
(0) نظر
برچسب ها :
ماندگارترین حضور ورزشی


ژاک هرتزوگ (Jacques Herzog) و پیر دمورن (Pierre de Meuron) هر دو در سال 1950 در شهر باسل (Basel) سوئیس به دنیا آمده و تحصیلات خود را در انیستیتو تکنولوژی سوئیس (ETH) در شهر زوریخ در سال 1975 به اتمام رساندند. ژاک هرتزوگ و پیر دمورن در سال 1978 شرکت معماری خود را با عنوان Herzog & de Meuron تاسیس نمودند. شاید بتوان گفت هرتزوگ و دمورن عمده شهرت خود را مدیون طراحی گالری جدید هنر مدرن موزه تیت (Tate Museum) در لندن هستند. این پروژه که در واقع تبدیل نیروگاه عظیم برق در کنار رودخانه تایمز (Thames River) به یک گالری بود، تحسین گسترده همگانی را در پی داشت.

هرتزوگ و دمورن ضمن تدریس در دانشگاه‌هایی چون دانشگاه کورنل (Cornell)، دانشگاه هاروارد (Harvard) و انیستیتو تکنولوژی سوئیس (ETH)، تاکنون پروژه‌های مختلفی چون ساختمان‌های مسکونی، آپارتمان، کتابخانه، مدرسه، استودیو عکاسی، هتل، ساختمان‌های خدمات رفاهی راه‌آهن، دفاتر اداری، کارخانه و چندین موزه و مجموعه ورزشی را طراحی نموده‌اند. این دو معمار در سال 2001، موفق به دریافت جایزه معماری پریتزکر شدند.

آنچه که به نوعی سبب تمایز هرتزوگ و دمورن نسبت به معماران حرفه‌ای چون فرای اتو (Frei Otto) طراح استادیوم المپیک مونیخ، رنزو پیانو (Renzo Piano) طراح استادیوم سن نیکولا (San Nocola) در شهر باری (Bari) ایتالیا، نورمن فوستر (Norman Foster) و HOK طراح استادیوم ویمبلی (Wembley Stadium) و ... می‌کند، حضور گسترده و چشمگیر ایشان در عرصه معماری ورزشی به خصوص طراحی استادیوم می‌باشد.

طراحی تقریبا هم زمان ورزشگاه‌های سه رویداد بزرگ جهان ورزش، یعنی طراحی استادیوم آلیانز در شهر مونیخ که بازی افتتاحیه جام جهانی فوتبال 2006 در آن برگزار خواهد شد، طراحی استادیوم اصلی المپیک 2008 پکن و طراحی استادیوم مرکزی مسابقات فوتبال جام ملت¬های اروپا 2008 در شهر باسل (زادگاه هرتزوگ و دمورن) سوئیس (که به طور مشترک با میزبانی هم زمان سوئیس و اتریش برگزار خواهد شد.) نمونه‌ای از مهم‌ترین پروژه‌های ورزشی اخیر هرتزوگ و دمورن می‌باشند. 

شنبه بیست و نهم 3 1395
(0) نظر
برچسب ها :
X