مطالب بروز
رنگ و رنگ سازی

دومین مرحله ی قبل از نقش پذیری ، رنگ و رنگسازی است. این بخش به علت اهمیت ویژه ای که دارد از دیرباز مورد توجه خاص نقاشان و زرین سازان قلمدان بوده است. آنان سعی می کرده اند تحت هر شرایطی که شده رنگهایی برای تزیین قلمدانها به کار ببرند که از نوع مرغوب و با کیفیت باشد تا ارزش و مقام هنرشان تا سالهای سال ماندگار بماند. البته رنگ سازی مبحثی مشکل و در عین حال پیچیده ای است که برای بدست آوردن و تهیه ی آن ، بایستی زمانی طولانی صرف کرد, علاوه بر اینکه ، دانستن قواعد ، فنون ، مقادیر و تناسبات نیز لازمه ی بی چون و چرای این فن می باشد.

رنگهایی که نقاشان برای رنگ آمیزی به کار می بردند همه از رنگهای معدنی بوده و بدین لحاظ از ثبوت بسیار بالایی برخوردار بودند و همین نقطه ای مثبتی بود که نقاشان را به سمت ساخت و ساز آن سوق می داد. تمام قلمدان هایی که در زمان های پیش رنگ آمیزی شده اند همه به وسیله ی چنین رنگهایی بوده اند.

رنگهایی که رقیق کردنشان با آب به سهولت انجام می گرفت و از این رو به رنگهای آبرنگی نیز مشهور بود، ولی آنگونه که معلوم است کمتر قلمدانهایی را می توان پیدا کرد که از آن زمانها باقی مانده باشد و به وسیله ی رنگهای روغنی رنگ آمیزی شده است و این نشانه گر آن است که رنگ آمیزی به وسیله ی رنگهای روغنی بسیار کم در میان نقاشان آن زمان متداول بوده است.

تقسیم بندی رنگها

نقاشان برای سهولت انتخاب و نیز با توجه به کاربرد رنگها ، آنها را به گونه های مختلفی تقسیم می کردند که عمده ترین تقسیم آنها به رنگهای « جسمی و روحی » خلاصه می شد.

الف ـ رنگهای جسمی : رنگهای جسمی به رنگهایی اطلاق می شد که غیر شفاف بودند و به عبارتی خاصیت « حاجب ماورائی » یا « درون پوشی » داشتند که از آن جمله می توان رنگهای زیر را نام برد.

1ـ رنگ سفید ( سفیداب )    

2ـ رنگ زرد ( زعفران )        

3 ـ رنگ نارنجی ( از سرنج که از سرب سوخته می گرفتند )

4 ـ رنگ شنجرف

5ـ رنگ سبز         

6 ـ رنگ قهوه ای مایل به قرمز ( گِل اخرا )

ب ـ رنگهای روحی : این دسته از رنگها ، رنگهایی هستند که شفاف بوده وبه اصطلاح درون نما می باشند که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1ـ رنگ آبی ( این رنگ در حقیقت هم جسمی است و هم روحی ـ البته بستگی به غلظت ورقت آن دارد ) 2 ـ رنگ سیاه ( از دوده استفاده می شده است ) 3ـ رنگ قرمز (قرمزی که بوسیله ی قرمز دانه بدست می آمده است. قرمز دانه کرمی است ریز که در کناره های دریای خزر موجود است . قرمز دانه را در شراب می جوشانده اند و پس از ته نشین شدن آن را خشکانیده و گاهی با گچ نیز مخلوط می کرده اند .)

البته مبحث تقسیم بندی رنگها را نقاشان و رنگ سازان با توجه به خاصیت ها و حالات آن ، به گونه ای دیگر نیز عنوان کرده اند که عبارتست از:

الف ـ رنگهای ساده. مانند : سرخ ، زرد ، کاهی.

ب ـ رنگهای مرکب. مانند: نارنجی ، سوسنی ، سبز ، مرمری.

ج ـ رنگهای  درهم یا ابری . مانند : آبی و هفت رنگ .

پنج شنبه سی یکم 4 1395
(0) نظر
برچسب ها :
مراحل قبل از نقش آفرینی

الف- آماده سازی سطح قلمدان ( بوم سازی )

بوم سازی را گهی از فرش و گاه از زرگ               دلربا چون خرده ی الماس رخشان کرده اند

نخستین مرحله ای که قلمدان ساخته شده طی می کند، آماده سازی سطوحی است که می بایست نقاشی شود. این آماده سازی را اهل فن « بوم سازی » نیز می گویند. هدف از بوم سازی این است، سطحی که نقاش ، مذهب ، یا نگارگر بایستی بر آن نقش آفرینی کند، آماده ی پذیرایی رنگها و طرح های مورد نظر می گردد که از پیش تعیین شده اند.

آنگونه که از متون گذشته استنباط می شود بوم سازی را می توان یکی از اساسی ترین مراحل قبل از نقاشی دانست که تاثیر بسیار زیادی در بالا بردن کیفیت یک قلمدان می تواند داشته باشد. البته ناگفته نماند که این مرحله یکی از سخت ترین و مشکل ترین مراحل نیز محسوب می گردد، چه که برای آماده سازی یک قلمدان روشها ، اسلوب و فنونی بیان کرده اند که برای طی کردن آنها می بایست مشقت ها و سختی های فراوانی متحمل شد. در اینجا به برخی از فنون ساخت و ساز این بومها اشاره می شود.

1ـ بوم سفید : این بوم همانطور که از نام آن پیداست طوری ساخته می شد که در نهایت زمینه ی آن به رنگ سفید در می آید. این سفیدی زمینه ، بسیار مطلوب برای نقاشی و بخصوص صورتگری محسوب می شود. قابلیت بالای رنگ پذیری و نیز وضوح تصاویری که بر روی آن نقش می شد از دیگر محاسن این بومها به شمار می آمد.

در ساخت این بوم از موادی چون سفیداب معروف به سفیداب شیخ [1]،سریشم و شیره ی انگور استفاده می شد، که پس از مخلوط کردن آنها با یکدیگر آن را به سطح قلمدان می کشیدند و پس از خشک شدن، با سوهانِ نرمی آن را صاف می کردند تا سطح برای نقاشی آماده گردد.

2ـ بوم مرقش[2] :  مرقش به فتح میم و قاف همان مرقشیشا است که به عربی حجر النور گفته می شود زیبایی و جلوه ای که در این بومها قرار دارد، جلوه ای منحصر به فرد و بسیار چشم نواز است. البته این جلوه در واقع وامدار مرقش هایی بوده که با شیوه های خاص در سطح قلمدان به کار برده می شد. مرقش در واقع سنگی معدنی آمیخته به فلز است و دارای دانه های ریز نقره ای می باشد که در تماس با نور به شدت می درخشد.

استادان بوم ساز ازهمین درخشندگی الهام گرفته و سعی نموده اند تا آن را در زمینه سازی قلمدانها به کار برند و شکوهی خاص به قلمدانها ببخشند. نحوه ی استفاده بدین گونه که ابتدا سنگ مذکور را آنقدر می کوبیدند تا به کلی نرم شود، و سپس روی قلمدان را مخلوطی از شیره ی انگور و سریشم می مالیدند. با این عمل در واقع زمینه ی قلمدان را به رنگ قهوه ای تبدیل کرده و صبر می کردند تا خشک شود، سپس روی آن را به روغن کمان آغشته می کردند و بلافاصله مرقش آماده شده ، که مانند شن نرم است را به وسیله ی غربالی کوچک در سطح آغشته شده به روغن می پاشیدند تا تمام سطح از مرقش های درخشان پوشیده شود و به روغنها بچسبد . مدتی که برای خشک شدن سطح مذکور در نظر می گرفته اند، قریب به 72 ساعت ( 3 روز ) بوده است.

پس از خشک شدن ، سطح قلمدان مانند سمباده زبر و دانه دانه و در عین حال براق می شود. برای آنکه این ریزه سنگهای درخشان تمام سطح را در بر بگیرد، برای بار دوم روغن زده و پاشیدن مرقشها تکرار می شود و پس از خشک شدن دوباره ، سطح را سمباده کشی کرده تا نقاط ناهموار صاف گردد. در پایان آن را روغن کمان می کشیدند تا عملاً برای نقاشی آماده شود. بوم مرقش را معمولاً به رنگ در می آورده اند.

مرقش زرد به وسیله ی عصاره ی ریوند ساخته می شود تا ذرات نقره ای به صورت زرد درخشان و براق جلوه کند. مرقش قرمز به وسیله ی قرمز دانه و مرقش سبز به وسیله ی زنگار بدست می آمد.

3ـ بوم موجی : در این نوع بوم سازی سطح قلمدان را به حالت شطرنجی بسیار ظریف تبدیل می کردند، بدین گونه که ابتدا قلع کوبیده را با سریشم داغ و رقیق و نیز آب مخلوط کرده تا محلولی بدست آید و آن را دور تا دور قلمدان کشیده تا سرتاسر قلمدان را پوشش دهد. سپس به جهت صیقل دادن و از بین بردن برخی ناهمواریهای احتمالی آن را با سنگ یشم مهرکشی می کردند، آنچه بدست می آمد یک زمینه ی نقره ای و درخشان بود. روی این زمینه را معمولاً رنگ آمیزی می کردند که بیشتر از رنگهای قرمز و سبز استفاده می شد.

برای بدست آمدن رنگ قرمز، روغن کمان را با قرمز  دانه و برای بدست آمدن رنگ سبز روغن را با سبز زنگار مخلوط کرده و به سطح قلمدان می کشیدند. آن گاه با شانه ای چوبی که به جای دندانه های آن سوزن خیاطی کار می گذاشتند روی سطح قلمدان شیارهایی از طول و عرض ایجاد می کردند و بدین گونه سطح ، دارای نقش شطرنجی بسیار ظریف و دلنوازی می شد که پس از خشک شدن و روغن کمان زدن و سمباده کشیدن برای نقاشی آماده می گردید.

4 ـ بوم ابری : این نوع بوم سازی بر خلاف دیگر بوم سازی ها مستقیماً در روی سطح قلمدان صورت نمی پذیرد. بدین لحاظ ابتدا رنگهای مختلفی را در مایع نشاسته می ریختند و سپس و به وسیله ی شانه ای این رنگها را تا حدودی به هم نزدیک کرده و یا با چرخش شانه در سطح نشاسته طرح هایی را ایجاد می کردند، سپس کاغذی سفید را در روی محلول رنگها انداخته و فوراً بر می داشتند.

رنگها مثل ابرهای زیبا و رنگینی به سطح کاغذ نقش می بست . بعد از آنکه در آفتاب خشک شد، کاغذ رنگین را با سریش به سطح قلمدان می چسباندند. لازم به ذکر است که شیوه همان شیوه ای است که ما امروز آن را به عنوان «کاغذ های ابرو باد » می شناسیم .

5 ـ بوم دودی : شیوه ی ساختن این نوع بوم این گونه می باشد که چند رنگ از رنگهای باز را با روغن کمان و نفت ( به نسبت سه به یک ) مخلوط کرده و به سطح قلمدان می کشیده اند، سپس چراغی را که محتوی روغن کتان بوده روشن کرده و تیغی را به شکل وارونه روی فتیله جای داده آن گاه قسمتی که مورد نظر است تا دوده ای شود را روی دهانه ی گشاد قیف نگه می داشته تا دود، مانند ابری بر روی آن بنشیند . پس از آن که این عمل صورت گرفت و سطوح مورد نظر به د ود آغشته شده برای خشک شدن در معرض آفتاب قرار می دهند. روغن کاری، سمباده زنی و « واشور کردن» [3]، ا زجمله مراحل پایانی ساخت این نوع است.

البته آنچه ذکر شد همه روشهای مذکور نیست، روشها و شیوه های دیگر نیز وجود دارد که به جهت رعایت اختصار فقط به ذکر نام آنها بسنده می شود که عبارتند از : بوم سیاه ، بوم طلایی سبز و قرمز، بوم نخودی و بوم زرک .



1  ساختن سفیداب را به شیخ بهایی (1030 ـ 953 هـ . ق ) نسبت داده اند . استاد سعید نفیسی در مقدمه دیوان شیخ بهایی می نویسد : « عقیده ی دیگری که در میان مردم اصفهان از معلومات بهایی رواج دارد ، ساختن سفیداب سرب است . . . و اینکه در محله ی بیدآباد در شمال اصفهان مردمی هستند که خود را اعقاب شیخ بهایی می شمارند و کار ایشان ساختن سفیداب است. »

سفیداب سرب (سفیداب شیخ ) ، ماده ای سفید و سنگین و سمی که در آب نامحلول است به عنوان رنگیزه سفید در رنگسازی مصرف فراوان دارد. از جنبه شیمیایی ، مخلوطی است که از کربنات سرب pbco3  و ئیدروکسید سرب pb (OH)2 . در نقاشی مخلوط گرد نرم آن را با روغن بزرک به کار می برند. یکی از قدیمی ترین رنگیزه های سفید دیگر ( از جمله سفیداب روی ) بیشتر است، سفیداب سرب بسیار سمی است و نقاشانی که با آن زیاد سروکار دارند ، غالباً دچار قولنج سرب می شوند.

2 این واژه در دو کتاب « هنر قلمدان ـ نوشته ادیب برومند » و فرهنگ مصور اصطلاحات هنر ایران » به صورت مرغش آمده است. مرغش نوعی پیریت (سولفور آهن ) معروف به مارکازیت (سنگ روشنایی ) است که برای سنگهای جواهری به کار برده می شود و نمونه های جواهری آن دارای رنگ زرد و ته رنگ مایل به سبز است .

1 معمولا بعد از روغن کمان زدن ، پوششی رقیق از سریشم داغ به وسیله ی یک پارچه ی خیس روی سطح مورد نظر می کشند. 

پنج شنبه سی یکم 4 1395
(0) نظر
برچسب ها :
تزئینات قلمدان

اوستادان هنر ، کارنمایان کرده اند                زان کرامت ها که در کار قلمدان کرده اند

طرح در طرح از دم مشکین قلم انگیخته                  نقش در نقش از سر کلک زرافشان کرده اند

بی تردید قلمدان زمانی به ارزش واقعی خود نزدیک شد که دستانی چیره دست و توانا با هنرمندی تمام بر روی آن به هنر نمایی و خلق نقش و نگارهای بدیع و بس ارزشمند همت گماردند که خیرگی چشمها و حیرت بیش از پیش بسیاری از هنردوستان و نیز اهل فن را سبب گشت. هنرمندان مزین ساز و نگارگر با نقش هایی برخاسته از صفای  دل و رنگ هایی آمیخته با عصاره ی عشق و ظرافتی بی مثال و حوصله ای کم نظیر چنان استادانه و عاشقانه بر پهنه ی دل قلمدانها قلم زنی نموده اند که از دیرباز تا کنون بی آنکه ذره ای از ارزش و جلال و شکوهشان کاسته گردد، جزئی ماندگار از فرهنگ غنیِ هنری این سرزمین گردیده است.

با نگاهی اجمالی به قلمدانهایی که در قرون گذشته ساخته و تزیین شده اند، روشن می شود که نگارگر یا مذهب مراحلی را طی کرده است که هریک از آنها لازم و ملزوم یکدیگرند. و گذر از یکی بی عبور از دیگری میسر نبوده و اگر بوده است، قلمدانهایی که به آن شیوه ساخته شده ، در اثر گذشت زمان ، کیفیتشان را بشدت از دست داده اند.

امروزه نیز اگر استادی نقاش ، مزین سازی قلمدانی را به عهده گیرد، مجبور است برای آنکه به نتیجه ی مطلوب و دلخواهش برسد همه آن مراحل را با دقت و تاملی در خور طی کند. این مراحل به طور کلی به سه قسمت عمده تقسیم می شود که عبارتند از :

1ـ مراحل قبل از نقش آفرینی

2ـ مراحل نقش آفرینی

3ـ مراحل بعد از نقش آفرینی

از آنجا که هریک به خودی خود از ارزش و جایگاه ویژه ای برخوردارند، بی هیچ سخنی دیگر به تشریح آن می پردازیم . 

پنج شنبه سی یکم 4 1395
(0) نظر
برچسب ها :
معرق

قرار گرفتن قطعات چوب های رنگی در کنار هم به وجود آوردن طرحی مشخص را معرق می گویند. گاه دیده می شود که در کنار چوب های رنگی از مصالحی چون عاج، صدف، فلزات و استخوان هم استفاده می شود. به طور کلی معرق به دو گروه اصلی تقسیم می گردد.

الف معرق زمینه رنگ : اگر در هنر معرق، زمینه کار هم از چوب بریده شود، معرق زمینه چوب نامیده می شود. در واقع طرح اصلی توسط زمینه ایی از چوب احاطه می شود. معرق زمینه چوب به روشهای گوناگونی کار می شود که شامل معرق پازلی، معرق آجری، نازک بری در معرق منبت می باشد.

منبت

هنر کنده کاری نقوش به روی چوب را منبت گویند. قابل توجه است که منبت می تواند به صورت یک تکه یا چند تکه انجام شود هرگاه منبت کاری بر روی چوب بزرگ یک تکه انجام شود، منبت یک تکه و هرگاه منبت کاری بر روی تکه های کوچکی انجام شود، منبت چند تکه خواهد بود.

منبت بر حسب نوع برجستگی که در کار آن به وجود می آید به پنج دسته تقسیم می گردد: منبت کم بر جسته، منبت نیم برجسته، منبت تمام برجسته، پیکره، قلم زنی بر روی

انواع منبت

از انواع منبت می توان نمونه های زیر را نام برد:

منبت کمی بر جسته: نوعی از منبت است که در آن هنرمند منبت کاری خود را به حدی برساند که نقش برجسته ای که به وجود آورده از سطح زمینه کار بیرون نیاید و هم سطح حاشیه اطراف کار باشد.

منبت بر جسته : شیوه کار این گونه که مراحل منبت یک چوب را تا آنجا پیش می بریم که برجستگی های طرح از رویه کار کاملا" بیرون خواهد زد.

پیکره : هنرمند طرح خود را بر روی حجمی از چوب به شیوه های چسباندن، فوکپی، یا از طریق کاغذ کاربن یا طراحی مستقیم بر روی چوب انتقال می دهد، آنگاه از برجسته ترین قسمت طرح کار خود را آغاز می کند و توسط مغار های و لوازم رایج در این زمینه مشغول کنده کاری بر روی چوب می شود. در تمام کار، طرح به صورت کاملا" بر جسته و دارای حجم چوب از داخل بیرون آمده و اطراف آن خالی از هر گونه چوب خواهد بود
پنج شنبه سی یکم 4 1395
(0) نظر
برچسب ها :
نگارگری

نگار ( نگاریدن و نگارشتن ) در فرهنگها با معانی متعددی چون نقش و نقاشی به کار رفته است. در حقیقت نگارگری مفهوم عام دارد و روشها و سبکهای گوناگون نقاشی ایرانی را شامل می شود. چه آنها که در کتاب و نسخه های خطی صورت گرفته شامل :تذهیب، تشعیر، حاشیه سازی، جدول کشی، گل و مرغ و .... چه آنها که بر دیواربناها و بومهای دیگر انجام گرفته است.

تاریخچه نگارگری در ایران رامی توان در هزاره های پیش از میلاد و در آثار به جای مانده از سکونت انسان در غارها و برروی سفالینه های منقوش پیش از تاریخ مشاهده کرد.
نمونه آثار نقاشی از دوره اشکانی و ساسانی و نمونه های مناسبی از طرح وشکل و رنگ در نگار گری است. هنر کتابت در دوره ساسانیان به تکامل رسیده و آرایش کتاب یکی از فعالیتهای مهم هنرمندان در نگارگری پس از اسلام است. از این دوره به بعد شاهد آثار غنی و زیبائی از هنر نگارگری هستیم که مذمون آنها ملهم از آیات وحی و احادیث و روایات قرآنی است.

از حدود ابتدای قرن حاضر شاخه ای از نگارگری مورد توجه قرار محققان و هنر شناسان شرق و غرب قرار گرفت که با نام " مینیاتور " معرفی شده است. در مینیاتورهای ایرانی منظره ها اغلب خیالی است.

 تذهیب :

تذهیب به معنی زراندود کردن و طلا کاری با نقوش الهام گرفته از طبیعت، ولی کاملا" تجریدی، منظم و هندسی است که با خطوط مشکی و آب طلا تزئین شده، یا رنگهایی دیگر همچون شنگرف، لاجورد، سفید آب زنگار و زعفران در آن به کار رفته است.
در اوایل دوره اسلامی، تذهیب برای تزیین و جداسازی آیات قرآن مجید مورد استفاده قرار می گرفت. در سده سوم و چهارم هجری ساده و بی پیرایه و با نقوش ساده و هندسی به کار گرفته شد هنر در سده ششم و هفتم متین
  ومنسجم و در سده هشتم با شکوه و مجلل در سده نهم و دهم ظریف و پرمایه و در سده یازدهم و دوازدهم به اوج تنوع و تعداد مکاتب خود رسیده.

مراحل کار

روش کار در نگارگری به این ترتیب است که ابتدا بوم و طرح موردنظر را آماده ساخته، طرح را روی بوم انتقال داده، و کار قلم گیری را شروع می کنند. پس از آن در صورت استفاده از رنگ طلا به طلا اندازی می پردازند. سپس به زدن رنگ زمینه می پردازند. رنگ زمینه را بنابر عمق فضا، از دور ترین شکلها در فضا شروع کرده، تا به نزدیک ترین شکلها ختم می کنند. در مرحله بعد، ساخت و ساز طرح را انجام داده ، سپس رنگ صورتها را می زنندو به صورت سازی می پردازند. این مراحل با کار « جدول کشی» یا « کادربندی » پایان می یابد.

روش کار در تذهیب کاری چنین است که ابتدا بوم را کادر بندی کرده، طرحی را که ممکن است بر اساس یک واگیره باشد، روی آن کپی می کنند. پس از قلم گیری یکنواخت، گلها و برگها را رنگ می زنند و به ساخت و ساز ( پرداز) عناصر آن می پردازند. در پایان زمینه را رنگ می زنند ، یعنی کار بوم سازی را انجام می دهند.

روش کار در تشعیر سازی به این ترتیب است که ابتدا بر اساس طرح مورد نظر خطوط اصلی را با یک رنگ طلا قلم گیری و سپس از رنگ دیگر برای رنگ آمیزی نقوش استفاده می کنند.

در دوران قبل از اسلام قطعات بزرگ چوبی به عنوان بخشی از ساختمان به کار می رفته است. در این دوره چوب به عنوان یکی از فراوان ترین مصالح طبیعی نقش مهمی در ساخت ابزار فنی و کشاورزی و حتی وسایل خانگی ایفا می کرده است. >
از دوره سلوکیان آثار چندانی در دست نیست و آثار چوبی دوره اشکانی نیز تا حد زیادی شباهت به دوره هخامنشی دارد. در دوره ساسانی استفاده از کلافهای چوبی در ساختمان متداول می شود. در این دوره نوعی رویه کوبی مربع های چوبی انجام می شده که نقش هندسی و انتزاعی داشته است. نقوش عبارت بودند ازنقوش انتزاعی، گیاه و حیوان و انسان.

مهمترین وسایل چوبی که ساخت آنها در قرون اولیه اسلامی متداول بوده عبارتند از کلبه ها و ساختمان های چوبی، کلافهای ساختمانی، ستون چوبی سقف های کاذب چوبی قابدار، وسایل به ساختمان مثل درب و پنجره ، وسایل کاربردی مثل منبر، ابزار آلات صنعتی و کشاورزی.

پنج شنبه سی یکم 4 1395
(0) نظر
برچسب ها :
روش کار :

ساخت اشیای فلزی توسط دواتگران انجام می شود.

در حال حاضر با استفاده از ابزار و وسایل، سه شیوه

 برای ساخت ظروف فلزی به کاربرده می شود: یک تکه

یا بدون درز چند یا درز دار و یا استفاده از دستگاه یا خم کاری.

قبل ازقلم زدن، باید درون یا زیر شئی مورد نظر را از قیر مذاب انباشته کرد. قیر باید درون کار کاملا" بدون خلاء باشد و پس از سرد شدن کاملا سفت شده باشد. تا قلم، کا را فرو نبرد.

برای شروع کار ابتدا طرح مورد نظر را تهیه کرده سپس آنرا روی برنج سنبه گذاشته و با قلم سنبه نقاط طرح را نزدیک بهم سوراخ می کنند. برای انتقال نقشه روی کار لازم است تا سطح فلز مورد نظر چرب شود. نقشه را روی آن می گذارند و با پودر ذغال که در دستمال نرمی پیچیده شده روی نقشه می کشند. پودر ذغال از سورخهای روی نقشه عبور می کند و روی سطح فلز می نشیند و بدین ترتیب شکل طرح روی اثر منتقل می شود. سپس هنرمند با استفاده از قلم های آج دار و یا بدون عاج شروع به قلم زدن می کند.

از شیوه هائی که در قلم زنی به کار می رود می توان موارد ذیل را نام برد.:

شیوه عکسی :

با ایجاد سایه و خط در زمینه موضوع را نشان می دهند. هیچ گونه اختلاف سطحی بین موضوع و زمینه مشاهده نمی شود.

شیوه زمینه پر:

همان گونه که از نام بر می آید با ایجاد بافت در زمینه طرح اصلی را نشان می دهنددر این نوع نیز اختلاف سطح بین زمینه و طرح وجود ندارد.

شیوه منبت:

هنرمند با ایجاد حداکثر دو سانتی متر اختلاف سطح بین موضوع و زمینه روی فلز ایجاد نقش می کند.

شیوه برجسته:

اختلاف سطح بین موضوع و زمینه بسیار زیادتر از منبت است و هنرمند برای آن که بتواند بدون اشکال آنرا انجام دهد از دو جهت یعنی از پشت و رو به فلز ضربه می زند.

شیوه مشبک:

هنرمند با بریدن زمینه و جدا کردن آن از سطح کار، موضوع را نمایان می سازد.
شیوه قلم گیری: هنرمند با ایجاد خراش و شیار به روی فلز آن را تزئین میکند. این کار به وسیله قلم انجام می شود.

پس از اتمام کار قلم زنی، قیر به وسیله حرارت، مجددا مذاب می شود و از درون کار بیرون آورده می شود. سپس سطح کار را با مواد پاک کننده مانند نفت، شستشو می دهند تا باقیمانده قیر کاملا" از بین برود. در بعضی از آثار قلم زنی برای اینکه بعضی از نقوش نظیر گلها بهتر نمایان شود، روی کار را با روغن جلا می پوشانند و قبل از خشک شدن روغن، سطح کار را به سرعت با پودر ذغال ، سیاه می کنند در نتیجه قسمتهای فرورفته، با شیارهای سیاه باقی می ماند.

پنج شنبه سی یکم 4 1395
(0) نظر
برچسب ها :
انواع نقوش در گلیم

نقوش گیاهی : نقوش گیاهی بر گرفته از گیاهان طبیعی است که مردم هر منطقه با آنها در ارتباط بوده و در انتخاب نقش در گلیم بافی از آنها الهام می گیرند.

نقوش حیوانی : در گلیم های عشایری به دلیل ارتباط نزدیک میان انسان و حیوانات، نقوش تجریدی حیوانات برای تزئین استفاده می شود.

نقوش اشیاء : این نوع نقوش برداشت تجریدی اشیائی است که در زندگی روز مره گلیم بافان استفاده می شود.

نقوش تجریدی : انسان از گذشته های دور برای تزئین اشیاء از درهم آمیختن خطوط، اشکال هندسی را پدید آورد که هر کدام معنا و مفهوم خاصی را برای او تداعی می کرد. معانی این نقوش ریشه در اعتقادات و باورهای انسانها دارد. با بررسی نقوش تجریدی در گلیم های روستائی و عشایری می توان به ریشه برخی از این اعتقادات دست یافت.

قلم زنی هنر تزئین و ایجاد نقش روی فلز به وسیله انواع قلم ها، با استفاده از چکش است. هنر تزئین فلزات در ایران قدمت سه هزار ساله دارد. کاوش های باستانشناسی در نقاط تاریخی ایران از جمله بمپور، شهداد، تل ابلیس، تپه سیلک و تپه زاغه نشان می دهد که ایرانیان از حدود هفت هزار سال پیش با ساخت اشیای فلزی ، به ویژه اشیای مسی آشنا بوده اند. ظروف ساده ای چون کاسه و اشیای فلزی نظیر خنجر که با کوبیدن قطعه ای سنگ بر روی صفحه مسی و شکل دادن آن ساخته می شد.

پس از کشف فلزات دیگر و آلیاژی چون مفرغ، تحول و تنوع بسیاری در ساخت  آثار فلزی پدید آمد. آثار مفرغی بدست آمده در لرستان مربوط به عصر مفرغ (سه هزار سال قبل از میلاد ) می باشد. با تشکیل حکومت هخامنشی هنر فلز کاری تحول یافته و جایگاه ویژه ای در صنعت این دوره پیدا کرد.

ساخت اشیاء از فلزات مختلف مانند مفرغ، طلا، نقره و آهن و تزئین و منقوش ساختن آن رواج یافت. هنر فلزکاری در دوره ساسانی، هنری درباری بود که هنر مردمی را نیز تحت تاثیر خود قرار داده بود.

ظروف نقره ای با نقوش پرندگان و پادشاهان در حال شکار که گاه زراندود شده و با تزئین خط نوشته و انواع ظروف به شکل مجسمه حیوانات، آثار بدست آمده از این دوران است.

 

پنج شنبه سی یکم 4 1395
(0) نظر
برچسب ها :
قالیبافی

قالی دستبافی است پرزدار که با دستگاهی به نام دار بافته می شود. آنچه به قالی اهمیت و ارزش می بخشد، مواد اولیه طبیعی مانند الیاف پنبه، پشم، ابریشم و کتان، همچنین پیوند رنگ و نقشه و بافت قالی می باشد. قالی مجموعه ای است از گره هائی که در رجهای موازی بر چله زده می شود. هر چه تعداد این گره ها در بافت بیشتر باشد مرغوبیت و استحکام آن بیشتر است.

مواد اولیه :

الیاف پشم، کرک، نخ و ابریشم که با مواد طبیعی یا شیمیایی رنگرزی شده اند مواد اولیه قالی را تشکیل می دهند. رنگهای طبیعی ( گیاهی یا معدنی ) مانند روناس، اسپرک، نیل و ... به علت ثبات زیاد ، نقش موثری در اصالت و دوام و نفاست و ارزش قالی دارند. رنگهای شیمیایی از ترکیب مواد مختلف تهیه می شوند. در واقع همان رنگهای جوهری هستند که به آنیلین نیز معروف می باشند.

گره های رایج در قالیبافی : در قالیبافی، گره ها به دو شیوه فارسی و ترکی زده می شود. نحوه گره زدن به شیوه ترکی بدینصورت است که نخ از روی دو تار و از کنار آنها به عقب برده می شود و سپس از داخل تارها به جلود برگشته و محکم می شود. گره ترکی نزد بافندگی ایلات ترکمن و آذربایجان، روستاهای اطراف همدان رواج دارد.
در گره زدن به شیوه فارسی بافنده خامه را از کنار یک نخ تار به عقب برده و بعد از گره زدن نخ، از بین دو تار بیرون آمده و محکم می شود.

پود گذاری :

پرز قالی به وسیله گره هایی که در تارها زده می شود و به وسیله تیغه قلاب بریده می شود به وجود می آید. بعد از اتمام هررج نخ پود در لابه لای تارها کشیده می شود، سپس با شانه کوبیده و رج پود گذاری شده راقیچی کرده و دوباره به ترتیب قبل کار بافت را انجام می دهند.

نقشه قالی :

طرحی است که به وسیله طراحان و نقشه پردازان روی کاغذ شطرنجی رسم می شود. گاهی نیز از یک قالی بافته شده به عنوان نقشه استفاده می کنند. معروفترین نقشه های قالی عبارتند از : هراتی یا ماهی، بته، لچک و ترنج، شاه عباسی، جنگلی یا بید مجنون، جوشقانی، میناخانی ... به طور کلی نقوش قالی دارای دو شیوه نقوش شکسته و منحنی می باشد.

گلیم :

گلیم بافته ای است داری، بدون پرز که با نخ پشمی، پنبه ای یا کنفی با در گیری تاروپود بافته می شود. به این ترتیب که از نخ پنبه ای به عنوان تار و از تخ پشمی رنگارنگ به عنوان پود استفاده می شود.

 
در گلیم بافی نقشه کاربرد چندانی ندارد و معمولا" نقش آفرینی به طور ذهنی انجام می شود. گلیم های هر منطقه طرح و رنگ ویژه ای دارد، که با توجه به بافت آن از بافته های دیگر مجزا می شود.

گلیم بیش از قالی سابقه و قدمت دارد . در واقع قالی در اثر تکامل گلیم، طی قرنهای متمادی پدید آمده است. برای بافت گلیم از دارهای عمودی وافقی استفاده می شود، اما نسبت به بافت قالی به ابزار کار و مواد اولیه محدود تری نیاز است.

 

 

انواع گلیم :

گلیم به سه شیوه بافته می شود:

گلیم ساده باف : در این نوع گلیم، پودها یکی در میان از لابه لای تار ( چله) عبور می کند. این گلیم یک روست و برای بافت آن معمولا" از نقشه از قبل آماده شده استفاده نمی شود. نقوش گلیم ساده باف، عموما" هندسی است و به ندرت نقوش منحنی در این نوع گلیم دیده می شود.

گاهی روی گلیم هائی با زمینه ساده با استفاده از الیاف رنگی پشم، نقوشی ایجاد می شود که غالبا" هندسی است.

گلیم برجسته : این نوع گلیم دارای زمینه ای ساده می باشد ولی طرح اصلی مانند قالی پرزدار است. بدینصورت که از روی نقشه قالی، بر روی چله گلیم گره زده می شود و در پایان پرز اضافی چیده می شود.

ورنی : ورنی، گلیمی است بدون پرز و یک رو، که عموما" بدون نقشه و به صورت ذهنی توسط دختران و زنان عشایر مناطق مغان، ارسباران و مشکین شهر بافته می شود. این نوع گلیم در کردستان و کرمان با طرح و نقش دیگری بافته می شود که در کرمان آن را "شیریکی پیچ" می نامند. بهترین ورنی های ایران توسط ایل شاهسون یا ایلسون تولید می شود که سابقه طولانی در این زمینه دارن، به گونه ای که همواره واژه ورنی با نام شاهسون قرین بوده است.

به طور کلی از لحاظ بافت گلیم های ایرانی به دو شیوه بافته می شود :

1- شیوه پود گذاری : در این شیوه تنها از نخ تار ( چله) و نخ پود برای بافت گلیم استفاده می شود پودهای رنگارنگ را از زیر و روی رشته های تار عبور می دهند، با تغییر رنگهای پود است که نقشها پدیدار می شود و هر دو روی گلیم صاف، هموار و همرنگ می شود.

2- شیوه پود پیچی : در این شیوه علاوه بر نخ تار و نخ پود از پودی نازک نیز در بافت استفاده می شود و در واقع پود به حالت پیچش از میان نخهای تار عبور نموده، سپس با عبور پود نازک و کوبیدن آن با شانه، عمل در گیری نخ های تار و پود قطعی می شود. این شیوه بافت که بسیاری از صاحب نظران آن را حدواسطی میان گلیم بافی و قالی بافی دانسته اند، در واقع آخرین منزلگاه تکامل گلیم بافی به قالیبافی می باشد. بافت گلیم معروف به ورنی در آذربایجان شرقی و نیز بافت گلیم معروف به شیریکی پیچ در استان کرمان بدین شیوه است.

این نوع گلیم ها را که به شیوه پود پیچی بافته می شوند سوماک نام نهاده اند. گاهی روی گلیم ها راسوزن دوزی می کنند، این گلیم ها به گلیم سوزنی شهرت دارند. 

پنج شنبه سی یکم 4 1395
(0) نظر
برچسب ها :
هنر های سنتی

در تمدن های سنتی که دارای تجربیات عمیق مذهبی هستند تمامی افعال و اعمال معمول حیات بشری دارای ریشه سنتی است و نوعی قداست بر کهانی بر آنها مترتب در این تمدن ها، هنر حقیقی و اصیل، تجلی روحانیت و معنویت است بر ماده.
این نوع هنر نه تنها به ماده شرافت و کمال می بخشد، بلکه عاملی است در جهت سیر انسان به سمت کمال و آگاهی مراد از هنر گذشته، معنی عام این لفظ بوده، یک معنای اخلاقی و معنوی که با فضیلت همراه بوده و در حقیقت به معنی آن درجه از کمال آدمی که هوشیاری و فراست و فضل و تقوا و دانش را در بردارد. بنابر این به هر کس که به مرتبه ای از حد کمال رسیده بود، در هر مقامی لفظ هنرمند اطلاق می شد. در این هنرها، اعتقاد، بینش و به کار بستن سنتهای ویژه هنری، از تعلیم و تعلم بین استاد و شاگرد گرفته تا آماده سازی ابزار و وسایل و مصالح کار و ساخت اثر هنری جایگاه ویژه ای داشته که لازمه این هنرها است.

از ویژگی هنر سنتی، جنبه رمز و تمثیلی آن است. یک اثر هنری سنتی زیباست جمیل است و نمودار جمال و زیبایی در آن یک عنصر ذاتی است. تابع اصول و قوانین ازلی و ابدی است، پس کهنه نمی شود. و گذر زمان در آن بی تاثیر است. از پشتوانه اعتقادی و بینشی و اندیشه متعالی برخوردار است، لذا، کمک رسان به رشد و تعالی انسان است. چون ریشه در تاریخ دارد محمل میراث فرهنگی است و چون یک محصول فرهنگی است، حامل پیام و محتوای ارزشمند است.

مقدمه:

زمانی که بشر به استفاده از ظروف سفالین پرداخت، دست ساخته هایش بسیار ابتدائی و عاری از هر گونه تزئین یا پوشش لعاب بود، ولی بتدریج که ذوق و سلیقه و حسن زیبائی شناسی قوت گرفت ظروف سفالین به نقوش گوناگون و سپس به پوشش لعاب آرایش داده شد.

کاوشهای باستانشناسی در محوطه های باستانی ایران موید آن است که تسلسل و تکامل ساخت ظروف بی لعاب در قرون متمادی حفظ گردیده و هنرمندان سفالگر با پیشرفت هنر سفلگری همزمان و در کنار ظروف سفالین لعابدار در ظروف بی لعابدار در ظروف بی لعاب نیز مبتکر بوده و این شیوه و سنت را تا به امروز حفظکرده اند. وفور ظروف بی لعاب به نسبت انواع دیگر سفالینه بعلت کاربرد این نوع سفالینه در زندگی توده مردم بوده است.

تاریخ گذاری ظروف بی لعاب اوایل اسلام بعلت ادامه سنت سفالگری ساسانی ، بسیار مشکل است و بدین سبب متخصصان این نوع سفالینه را عرب ساسانی نامیده اند.
پس از سقوط امپراتوری ساسانیان ( سال 622 میلادی ) و گرایش ایرانیان بدین مبین اسلام قسمتهائی از این سرزمین تا مدتها تحت تاثیر شیوه های هنری گذشته قرار داشته است که از آنجمله ناحیه دریای خزر می باشد. در این منطقه روش و سنت هنر ساسانی بویژه در زمینه فلز کاری و سفالگری ادامه یافته و ظروف سفالین بشیوه متقدم ساخته می شده است. حفریات باستانشناسی در ناحیه دریای خزر که محوطه های باستانی بیشماری را در بر میگیرد . کشف ظروف سفالین اواخر ساسانی و اوایل اسلامی و قابل مقایسه بودن آنها این نظریه را اثبات می نماید.
پژوهشهای باستانشناسی سالهای اخیر در مراکز تمدنهای اسلامی ایران چون : نیشابور ، ری، جرجان، سیراف، استخر، تخت سلیمان، سلطانیه، فسا، غبیرا و شوش که در ادوار اسلامی از آبادانی و ثروت برخوردار بوده اند شناخت باستانشناسان را در تکامل سفالینه بی لعاب تا حدی آسانتر کرده است. سفالینه بی لعاب اسلامی بسیار متنوع و از جهات مختلف مانند خمیر، شکل و تزئین قابل بررسی است. . 
پنج شنبه سی یکم 4 1395
(0) نظر
برچسب ها :
تعریف هنر – هنرهای سنتی

هنر یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان است. متمایزترین شکل فعالیت اجتماعی که بطور قطع در پیدایی و تکامل شخصیت و بهبود و پالایش روان وی، سهم به سزایی داشته است. زایشی مطلقا" شاق، طاقت فرسا و رنج آور که مولودی شادی آور، الهام بخش، اقناع کننده و سرشار از زیبایی پدید می آورد.
اشتیاق انسان به هنر، عمیق و ریشه دار است و از ما قبل تاریخ تا کنون نمایان و مشهود. آنچه از بشر اولیه می دانیم، مطالعه هرن دوستی اوست. انسان محصور در اندیشه بقا، معیشت، هراس ها، شکسته ها و.... از زیبایی و گویایی هنر به وجد می آمده و از طریق آن، اندیشه ها و عواطفی را که در ذهن داشته، متجلی می ساخته است. او با افزودن خطوط و پیچ و خم های اضافی بر ابزار کار و زندگی اش، علاوه بر سودمندی، به زیبایی، در جهت خط دست و چشم و روانش می اندیشیده.
هنر جلوه انسانیت انسان است. یک حقیقت متعالی و پاسخ گوی نیازها و گاریش های انسانی هم چون کمال جویی، معنویت طلبی، احراز و اعلام هویت و در مراتب پائین تر، تبعیت، تقلید، تحصیل رفاه مادی و پر کردن اوقات فراغت آثار هنری جلوه گاه ذات شاعرانه و تفکر و کار انسانی هستند و از این رو نفوذ تعالی بخش فوق العاده نیرومندی بر انسان و جامعه اعمال می کنند.
  

پنج شنبه سی یکم 4 1395
(0) نظر
برچسب ها :
چند نمونه گیاهان رنگزا با مازوج

پوست انار                                                                      Punica- granat

درختچه به ارتفاع 5-2 متر.

                   گل: نسبتاً درشت به رنگ لاکی، کاسه گوشتی، قرمز رنگ و پایا.

                   میوه: بزرگ، گوشتی و غالباً کروی به رنگ قرمز.

انتشار جغرافیایی: تقریباً در تمام ایران بخصوص در ساوه، بندر گز و نقاط دیگر کاشته می

شود و به صورت خودرو در سواحل دریای خزر و در جنگلهای شمال به فراوانی یافت می شود این گونه انار دارای میوة کوچک و غیر خوراکی است و به نام گلنار معروف است. رنگ گل آن قرمز است.

این گیاه دارای تانن است که بیشترین مقدار آن در کاسة میوه است. در هر میوه تا حدود 40% تانن یافت می شود.

          از پوست میوة آن برای رنگرزی پشم و ابریشم استفاده می شود. در فصل پاییز پوست آن را جدا می کنند و در آفتاب خشک می کنند. بعد از جوشاندن با آب، رنگ به دست آمده را صاف می کنند و مورد استفاده قرار می دهند.

 

پوست گردو                                                                      Juglens- regia

درختی نسبتاً بلند به ارتفاع 5 تا 25 متر، و در حالت تک درخت دارای تاج و چتری بسیار گسترده است.

                   گل: تک جنس با گلپوش نامنظم.

                   میوه: شفت کروی، میان بر آن پس از رسیدن خشک و به صورت ورقه هایی

از درون بر جدا می شود.

          موسم گل: اردیبهشت.

انتشار جغرافیایی: تهران و اطراف البرز و به صورت خودرو در جنگلهای گیلان و مازندران،

       غرب، قصر شیرین، اراک، آذربایجان، جنوب شرقی بلوچستان.

چوب آن نسبت به سایر چوبها بسیار گران است و میوة آن مصرف خوراکی دارد و یکی از دانه های روغنی محسوب می شود. اگر پوست یا برگ گردو را با دست مالش دهند دست سیاه و به سختی پاک می شود و این به علت وجود ماده ای به نام تانن است که در تمام قسمتهای گردو فراوان یافت می شود؛ ولی قسمت اعظم تانن (حدود 40 تا 60 درصد) در میان بر میوه جای دارد که علاوه بر تانن دارای مادة دیگری به نام Juglone است، که به سهولت در مجاورت هوا اکسید می شود و به رنگ قهوه ای مایل به سیاه درمی آید. در رنگرزی، بخصوص در مورد قالی، از این گیاه همراه سایر رنگها برای به دست آوردن رنگهای تیره استفاده می کنند.

 

 

سماق معمولی                                                                   Rhus coriaria

سماق درختچه یا درخت کوچک به ارتفاع 3 تا 5 متر.

                   گل: بسیار کوچک، سبز فام. مجتمع در خوشه های پانکویی.

                   میوه: شفت کرکدار، مدور، قلوه ای شکل؛ رسیده آن به رنگ سبز متمایل به

زرد و یا قرمز است.

          موسم گل: خرداد- تیر.

انتشار جغرافیایی: مناطق استپی البرز، زاگرس، آذربایجان، خراسان، فارس، زنجان.

          درخت سماق به صورت خودرو در تمام نقاط ایران بخصوص در کوهپایه های اطراف جاجرود و کرج یافت می شود.

          سماق به دو گونة پرورشی و کوهی وجود دارد. از میوة این گیاه گردی گرفته می شود که ترش مزه است و در صنایع غذایی به کار می رود. محلول سماق تیره رنگ و ترش مزه و گس است.

          تانن در همة قسمتهای گیاه اعم از پوست، ریشه، برگ و آوندها وجود دارد. البته میزان تانن در برگهای این گیاه حدود 13% و در میوة آن 25 تا 27% است. از کلیة قسمتهای این گیاه برای رنگرزی استفاده می شود.

پنج شنبه سی یکم 4 1395
(0) نظر
برچسب ها :
X